عرفان

عرفان

عرفان اسلامی
عرفان

عرفان

عرفان اسلامی

مبعث

بعثت از بعث به معنای برانگیختن و فرستادن می آید. در برخی مطالب گذشته پیرامون اسفار اربعه عرفانی گفته ایم که زمانی که عبد به مقام فنای مطلق و قرب محض می رسد سفر دومش به پایان می رسد. و اگر قابلیتش را داشته باشد از این حالت فنائیه به مملکت خود رجوع می کند و به امر خدا به سوی خلق سفر می کند و با علم الهی و علم به ذوات موجودات و اعیان ثابته هر شیئ؛ آن را به سوی حق هدایت می کند. چنین شخصی نبی مرسل  یا ولی کامل مکمل است. او اسفار اربعه عرفانی را طی نموده است.

آیات اولیه سوره مدثر به این امر اشاره دارد یا ایها المدثر قم فانذر و ربک فکبر. بنا به تاویل مرحوم امام خمینی آیه به این معنا اشاره دارد،  ای کسی که  در حق تعالی فانی و محو شدی برخیز و به سوی خلق برو و ایشان را هدایت کن. اما تفاوت نبی ختمی با سایر انبیاء این است که وی کل هستی را به سوی حق هدایت می کند تکویناً و تشریعاً. و سایر انبیاء و اولیاء در واقع سفیر و رسول وی می باشند. 

نکته دیگر اینکه می فرماید و ربک فکبر. رب خود را بزرگ شمار. رب با ذات الهی متفاوت است. اینجا سخن از رب است و رب حقیقتی است که مربی و پروردنده موجودات است. رب النبی در واقع رب مطلق است و همه ارباب دیگر تحت هدایت و ربوبیت آن هستند و آن اسم اعظم الهی است. که ظهورش در ولی مطلق است. از این رو در شب مبعث زیارت حضرت امیر المومنین علیه السلام وارد است. باطن، رب ظاهر و ظاهر عبد باطن است. بیش از این در این مقام سخن نتوان گفت.

کان قندم نیستان شکرم

هم زمن می روید و من می خورم.   

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد