عرفان

عرفان

عرفان اسلامی
عرفان

عرفان

عرفان اسلامی

وضو

امام صادق علیه السلام در کتاب شریف مصباح الشریعه می فرماید: چون قصد تطهیر و وضوء کنى به آب نزدیک باش مانند آن شخصى که مىخواهد خود را به رحمت پروردگار متعال نزدیک کند، زیرا خداوند آب را وسیله مناجات و قرب خود قرار داده، و او را مقدمه و دلیل بر بساط بندگى و عبادت خود معین فرموده است. و چنان که رحمت پروردگار متعال معاصى و ذنوب بندگان را محو مىکند، آب نیز نجاسات و کثافات ظاهرى را تطهیر و پاک مىکند. خداوند مىفرماید: خدائى که مىفرستد بادها را بشارت دهنده در پیشروى رحمت خود و سپس نازل مىکند از آسمان آب پاکى را. (فرقان،48 )و باز مىفرماید: و قرار دادیم از آب هر چیز  زنده اى را پس آیا به خدا ایمان نمى آورید؟ (انبیاء،30) پس چنان که خداوند متعال هر چیزى را از نعمتهاى دنیا به وسیله آب زندگى و حیوة بخشیده است، همچنین به فضل و رحمت خود، زندگى و حیوة قلوب را به وسیله عبادات و طاعات قرار داده است.

 امام خمینی در کتاب سر الصلوه در باره وضو و تیمم گوید:اصل آبْ رحمت اطلاقى وجود است؛ قال تعالى: وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ کُلَّ شَى‏ءٍ حَیّ.

وَ عَنِ الصّادِقِ عَلَیْهِ السَّلام: تَقَدَّمْ الَى الْماءِ تَقَدُّمَکَ الى‏ رَحْمَةِ اللَّه ؛ و آن اصل تجلى ذاتى است‏ بى ‏تعلق به مرآت و تعین در مجالى آیات.

پس، سالک إلى اللَّه اگر یافت طریقى به تجلى فیض اطلاقى و مشاهده جمال بى ‏تحدید به مثال، به آن تجلىْ تطهیر مقادم وجود خود کند براى وصول به بساط قرب؛ چنانچه رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله در وضوء معراج فرمود؛ و اشاره‏اى به آن مى‏آید، ان شاء اللَّه؛ و توجه نکند به صعید که اصل تقیید و تحدید است؛ و اگر فاقد شد ماءِ سرِّ وجود را، پس در مرآت تعیّن صعیدى و تجلى تقییدى، بعض از آن محالّ را تطهیر کند و در کسوه تقیید، سرّ وجود را مشاهده کند، فَانَّ التُّرابَ احَدُ الطَّهُورَیْن و رَبُّ الْماءِ هُوَ رَبُّ الصَّعید. قالَ تَعالى: هُوَ الَّذی فی السَّماءِ إِلهٌ وَ فِی الأَرْضِ اله. پس، سرّ وضوء اضمحلال کثرات است در عین جمع؛ و تیممْ رؤیت وحدت است در کسوه کثرت؛ و سرّ این سرّ وضوء رؤیت حقّ است و نفى غیر: هُوَ الْاوَّلُ وَ الآخِرُ وَ الظّاهِرُ وَ الْباطِن ؛ و تیمّمْ رؤیت ذات مقدس است در کسوه غیر: لَوْ دُلّیتُمْ بِحَبْلٍ الَى الْارْضِ السُّفلى‏، لَهَبَطْتُمْ عَلَى اللَّه‏.

و بالجمله، وضوء دست و رو شستن از ما سوى است: الّا مَنْ اتَى اللَّه بِقَلْبٍ سَلیمْ‏؛ و تیمّم رؤیت اوست در آینه اشیاء ما رَأَیتُ شَیْئاً الّا وَ رَأَیْتُ اللَّه مَعَهُ اوْ فیهِ داخِلٌ فِى الْاشْیاءِ لا کَدُخُولِ شَی‏ءٍ فی شَی‏ء.

و ایضاً وضوء، تطهیر به آب است قبل التنزّل؛ و تیمّم، تطهیر به آن است پس از تنزّل؛ و از این جهت احد الطّهورین است به مقتضاى سرایت حکم باطن به ظاهر و غیب به شهادت؛ و ایضاً وضوء، تطهیر از نقایص و حدود است، فما اصابَکَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّه وَ ما اصابَکَ مِنْ سَیِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِک.  و تیممْ رجوع نقایص است به حقّ، بالعرض: قُلْ کُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّه. پایان کلام امام

توضیح اینکه از منظر عرفان، آب سرّ وجود است و همه اشیاء اعم از مادی و غیر مادی دارای آب هستند و معنای جعلنا من الماء کل شیئ حی این است که اولاً همه اشیاء زنده هستند حتی جماد؛ ثانیاً حیاتشان به آبی است که همان تجلی وجودی الهی است. لذا حضرت امیر علیه السلام فرمود ما رایت شیئاً الا و رایت الله فیه. تجلی خدا در همه اشیاء وجود دارد.  همانطور که نماز مقام و درجه است، وضو و تیمم نیز درجه می باشد.  و اما در وضو سالک تمامی کثرات را در توحید فانی و مستهلک می بیند. وضو توجه به سرّ وجود قبل از تنزیل است و آن آب خالصی است که به تعینات خلقی و کدورات مادی و مثالی آلوده نشده است. اگر کدورتها و آلودگی ها زیاد شود آب از اطلاق خارج می شود لذا با آب مضاف و غیر خالص نمی توان وضو ساخت.     

مراتب طهارت در نماز 2

مرتبه دیگر از طهارت باطن، طهارت از سرگرمی به علوم ظاهری است. خواه آن علوم جزء علوم مادی باشد مثل فیزیک و ریاضی و پزشکی و امثالهم و خواه علوم الاهیات مثل فقه و اصول و فلسفه و کلام و امثالهم. حتی علم عرفان مصطلح که حاصل درس و بحث و کتاب است نیز جزء علوم ظاهری محسوب می شود. اگر از اینها برای شناخت مقدماتی خدا و دین حق بهره مند گردد مفید است و گرنه اگر به آن دلخوش کند و فکر کند که همه حقایق در نزد اوست و به مدرکی دانشگاهی یا فقاهت حوزوی مغرور شود از راه حق بازماند. مرتبه دیگر که معمولاً برای اهل ریاضت و سلوک مطرح می شود؛ طهارت از سرگرمی و احتجاب به مکاشفات برزخی و مثالی است. این مرتبه از سلوک، چالش بسیار بزرگی برای اهل سلوک است که نیاز به استاد کامل و ریاضت باطنی دارد و گرنه بسیار در آن غرق می گردند و همچون فرعون کوس انا ربکم الاعلی سر می دهد و خود و دیگران به مهلکه می برد. مثلاً بسیار دیده شده شخصی با خوابی و یا کشفی چنان مغرور و مشعوف شده که دیگر خدا را بنده نیست. مشاهده افکار مردم و یا شفای بیماران و  اطلاع از آینده و مشاهده جن و ملائکه و عالم برزخ و امثالهم می تواند سالک را از راه خدا و توجه به حق تعالی باز دارد و سرگرم خود کند. بسیاری از افراد در این مرحله گمراه می شوند و دیگران را نیز به گمراهی می کشانند. فکر می کنند که از اولیای خدا شده اند و دائم در حال خود نمایی به مردم هستند و تصور می کنند که به خلق خدا کمک می نمایند. لذا باید انسان به مکاشفات مغرور نشود و اگر به ولیی از اولیاء الهی دسترسی دارد به او عرضه نماید و از او راهنمایی بخواهد. ابن عربی می گوید بسیاری از افراد را مشاهده نموده که بازیچه جن شده و به انحراف رفته اند. 

مرتبه دیگر از طهارت؛ طهارت از توجه به خلق و هر چه جز محبوب و معشوق حقیقی است. در این مرتبه سالک به هیچ چیز از دنیا و آخرت توجه ندارد نه مواهب دنیوی و مادی و نه حتی نعمتهای برزخی و اخروی. حتی به بهشت هم توجه ندارد. الهی بهشت بی یاد تو درد و داغ است. برای او مهم نیست که در دنیا برای او چه می گذرد و یا حتی مکاشفه باطنی و قدرتهای باطنی دارد و یا ندارد زیرا به هیچوجه توجهی به اینها ندارد و همه را دنیا به معنای دون و پست می داند و فقط به دنبال معشوق می رود.

مراتب بعدی طهارت مخصوص اولیای الهی است. که شامل فناهای افعالی و صفاتی و ذاتی است که شرح آن در پستهای قبلی ذکر شده است. و بالاترین مرتبه طهارت که در واقع بالاترین مقام انسانی است؛ خاص اولیای کامل مکمل است که نه خلق حجاب ایشان است و نه حق حجاب خلق برای آنهاست. یا به عبارتی دیگر آنها از غلبه تجلیی بر تجلی دیگر طهارت می جویند. این مطلب را در مباحث اسماء توضیح داده ایم.


مراتب طهارت در نماز 1

مرحوم امام خمینی در کتاب سر الصلوه در باره مراتب طهارت می فرماید: "طهارتْ نماز صورى، و صورت نمازْ طهارت صورى و صورت طهارت است با آب مطلق که سرّ حیات است و صعید که منتهاى تجلّیات است پیش اصحاب معرفت.

و طهارت اهل ایمان، تطهیر ظاهر است از ارجاس معاصى و اطلاق شهوت و غضب.

و طهارت اهل باطن، تنزیه از قذارات معنویه و تطهیر از کثافات اخلاق ذمیمه است.

و طهارت اصحاب حقیقت، تنزیه از خواطر و وساوس شیطانیه و تطهیر از ارجاس افکار باطله و آراء ضاله مضله است.

و طهارت ارباب قلوب، تنزیه از تلوینات و طهارت از تقلبات و تطهیر از احتجاب به علوم رسمیه و اصطلاحات است.

و طهارت اصحاب سرّ، تنزیه از احتجاب از مشاهدات است.

و طهارت اصحاب محبت و مجذوبین، تنزیه از توجه به غیر و غیریت است و تطهیر از حجب خلقیه است.

و طهارت اصحاب ولایت، تطهیر از رؤیت مقامات و مدارج است و تنزیه از اغراض و غایات است. تا آخر مقام ولایت که طهارت آنها، تنزیه از تعینات تجلّیات اسمائیه و صفاتیه است. و طهارت ارباب صحو بعد المحو و تمکینْ تنزیه از تلوین بعد التمکین است و تطهیر از غلبه تجلّیات بعضى بر بعض که مقام رؤیت مظهریت احدیة الجمع است.

پس، کمّل اولیا را جمیع انواع طهارات محقق است؛ چنانچه ظاهر آنها طاهر است از جمیع قذارات صوریه، و حواس آنها طاهر است از اطلاق در آنچه احتیاج به آن نیست، و اعضاى آنها طاهر است از تصرف در آنچه بر خلاف رضاى حقّ است، تا آخرین مراتب طهارت. قالَ تَعالى: انَّما یُریدُ اللَّه لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ اهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیرا " رضوان الله تعالی علیه.

طهارت اهل ظاهر واضح است که از نجاسات فیزیکی می باشد. که علم فقه مصطلح، متکفل آن است. مرتبه بعد انسان باید از نجاسات اخلاقی مثل عجب و ریا و غرور و حسد و بخل و معاصی ... خود را پاک نماید. مرتبه دیگر طهارت، طهارت عقل و فکر از افکار غلط و باطل است که متاسفانه اهل ظاهر به آن اهمیت نمی دهند. اعتقاد غلط و باطل از عمل غلط و گناه ظاهری بسیار بدتر است ولی ما تصور می کنیم که گناه منحصر در گناهان فیزیکی است. اعتقاد غلط به خدا و پیامبر و اهل بیت علیهم السلام از مهم ترین موانع راه خداست. مثلاً نمی دانیم که رازق خداست فکر می کنیم که امور به دست ما و یا دیگران است. افعال به دیگران نسبت می دهیم در حالی که امور به دست اوست. بسیاری از اعتقادات غلط در بین مردم رایج است که ناشی از رواج تفکر علمای ظاهر و متکلمین می باشد و چنین پنداشته می شود که دین حقیقی همان است ذرهم فی خوضهم یلعبون. توحید و نبوت و معاد و ولایت آن چیزی نیست که توسط اهل ظاهر تبلیغ شده است. همه اینها در منظر اولیای الهی کفر و شرک است، چنانچه در کتب امام خمینی بسیار ذکر شده است.   

نماز تجلی گاه اسم اعظم

همانگونه که در مباحث روزه و رمضان به عرض رسید، هر عبادتی از عبادات شرعی با یکی از اسماء حق در ارتباط است. در بین عبادات هیچ عبادتی به جامعیت نماز نیست لذا در روایات فرموده اند که ان قبلت قبل ما سواها و ان ردت رد ما سواها. اگر نماز قبول شود بقیه ماسوای او نیز قبول، و اگر ردّ شود بقیه نیز مردود است. نماز عبادت حق تعالی به اسم اعظم الله است کما اینکه روزه نیز عبادت حق به اسم  الصمد است. و چون اسم اعظم جمع تمام اسماء الهی است نماز جامعترین و کاملترین عبادت است زیرا انسان را به مقام فنای مطلق که نهایت سیر انسان در قوس صعودی است می رساند. اما سایر عبادات انسان را به این کمال نمی رسانند. لذا نماز اگر قبول شود یعنی انسان نمازش حقیقی و کامل باشد به نهایت توحید می رسد و کامل می گردد در نتیجه بقیه عبادات و اعمالش لاجرم مورد قبول خواهد بود. و چنانچه نمازش او را به توحید نرساند یا به عبارت دیگر مقبول نباشد، به فرض قبول بودن بقیه عباداتش، در توحید ناقص است و به فنای در حق نرسیده است. 

ابن عربی معتقد است که روزه از نماز بالاتر است اما امام خمینی معتقد به برتری نماز بر روزه است. با توجه به روایات که نماز بجز یک مورد خاص هرگز ساقط نمی شود چه در حال بیماری یا سفر یا ناتوانی های مختلف. همچنین روایات زیادی منجمله روایت فوق الذکر بر برتری نماز بر سایر عبادات اشاره دارد. امام خمینی دو کتاب در باره نماز تالیف نموده است یک سر الصلوه که برای خواص است و دیگری آداب الصلوه که برای عموم نوشته شده است. اگرچه در کتاب آداب نماز هم نکات مهم عرفانی وجود دارد به خصوص در بحث قرآن و حقایق نزول و کیفیت نزول و جایگاه جبرئیل و همچنین در شرح برخی سور کوتاه نکات مهم عرفانی بیان نموده اند. ابن عربی نیز باب مفصلی در باره نماز در فتوحات دارد. ادامه دارد.

مستغرق در ذات حق



امروز شهادت حضرت سکینه سلام الله علیها است. در روایت از حضرت ابا عبدالله علیه السلام آمده که السکینه مستغرق فی ذات الله. در باره حضرت علی علیه السلام آمده علی ممسوس فی ذات الله. و در مورد حضرت علی اکبر علیه السلام وارد است که مستغرق در ذات خداست. در عرفان شیعی فنای در ذات حق مختص انسان کامل است و هیچ نبی و ولیی به فنای ذاتی نخواهد رسید. فنا تنها در مرتبه اسماء الهی برای اولیاء ممکن است. چنانچه ابن عربی و دیگر عرفا در کتب خود ذکر نموده اند. اما در روایات ما این فناء برای اهل بیت ثابت شده است. اگر حقیقتی به ذات حق تعالی مرتبط نباشد فیض حق به خلق نمی رسد.  این مقام علاوه بر حضرات چهارده معصوم علیهم السلام برای حضرت علی اکبر و سکینه علیهما السلام ثابت است و دیگر از انبیاء و اولیاء به آن راه ندارند. این روایت در باره حضرت سکینه از مقام لایتناهی حضرتش حکایت دارد.